جدول جو
جدول جو

معنی حاشا کردن - جستجوی لغت در جدول جو

حاشا کردن
انکار کردن
تصویری از حاشا کردن
تصویر حاشا کردن
فرهنگ فارسی عمید
حاشا کردن
ارندانیدن ریزش زدن انکار کردن منکر شدن کاری را
تصویری از حاشا کردن
تصویر حاشا کردن
فرهنگ لغت هوشیار
حاشا کردن
((کَ دَ))
انکار کردن
تصویری از حاشا کردن
تصویر حاشا کردن
فرهنگ فارسی معین
حاشا کردن
ابا ورزیدن، تکذیب کردن، انکار کردن، منکر شدن
متضاد: پذیرفتن، تایید کردن، تصدیق کردن
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از حالی کردن
تصویر حالی کردن
بیان کردن مطلبی برای کسی تا خوب بفهمد و دریابد، فهماندن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از حاضر کردن
تصویر حاضر کردن
آماده کردن، آوردن، از بر کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از حاصل کردن
تصویر حاصل کردن
به دست آوردن، فراهم آوردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تماشا کردن
تصویر تماشا کردن
نگریستن و تمتع بردن از نگریستن، نظاره کردن
فرهنگ لغت هوشیار
لاشه کردن سند قباله و مانند آن. باطل کردن آنرا محو کردن امضای آنرا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تحاشی کردن
تصویر تحاشی کردن
کیبیدن تن زدنپرهیز کردن دوری جستن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تاتا کردن
تصویر تاتا کردن
در زبان شیرخوارگان راه رفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لالا کردن
تصویر لالا کردن
(کودکان) خوابیدن خفتن، در زبان اطفال خفتن، خوابیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انشا کردن
تصویر انشا کردن
آفریدن سخن نوشتن
فرهنگ لغت هوشیار
الفنجیدن فرا آوردن توزیدن ویندیدن جمع کردن فراهم آوردن تحصیل کردن، نتیجه گرفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حاضر کردن
تصویر حاضر کردن
آماده کردن مهیا ساختن، حاضر آوردن بحضور آوردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حالی کردن
تصویر حالی کردن
خوشیدن خوش گشتن، آگاهاندن فهماندن فهمانیدن
فرهنگ لغت هوشیار
زنده کردن، آباد کردن از نو به رونق و رواج آوردن، از سختی شدید رهایی دادن، اکسید کردن یعنی گرفتن و کم کردن اکسیژن یا کلر و یا ظرفیت یک جسم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بالا کردن
تصویر بالا کردن
((کَ))
بزرگ کردن (فرزند)
فرهنگ فارسی معین
تصویری از حالی کردن
تصویر حالی کردن
((کَ دَ))
فهماندن، فهمانیدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از محابا کردن
تصویر محابا کردن
Favor
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از کاشت کردن
تصویر کاشت کردن
Graft, Plant, Sow
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تماشا کردن
تصویر تماشا کردن
Watch
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از افشا کردن
تصویر افشا کردن
Expose
دیکشنری فارسی به انگلیسی
انکار کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
تصویری از کاشت کردن
تصویر کاشت کردن
enxertar, plantar, semear
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از محابا کردن
تصویر محابا کردن
favorecer
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از افشا کردن
تصویر افشا کردن
разоблачать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از تماشا کردن
تصویر تماشا کردن
смотреть
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از افشا کردن
تصویر افشا کردن
enthüllen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از تماشا کردن
تصویر تماشا کردن
schauen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از کاشت کردن
تصویر کاشت کردن
veredeln, pflanzen, säen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از محابا کردن
تصویر محابا کردن
bevorzugen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از محابا کردن
تصویر محابا کردن
faworyzować
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از کاشت کردن
تصویر کاشت کردن
szczepić, sadzić, siać
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از افشا کردن
تصویر افشا کردن
викривати
دیکشنری فارسی به اوکراینی